اعتیاد کربوهیدراتیcarbohydrate addictionواژههای مصوب فرهنگستانولع شدید و میل نامحدود به مصرف غذاهای پرکربوهیدرات
احتاتلغتنامه دهخدااحتات . [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ حَت ّ. اسبان و شتران نیک رو. || ملخهای مرده . || شترمرغان شتابنده .
احطاطلغتنامه دهخدااحطاط. [ اِ ] (ع مص ) دمیدگی آوردن روی یا فربه شدن و تهبج کردن : احطَّ وجهه . (منتهی الارب ).
اعتادلغتنامه دهخدااعتاد. [اِ ] (ع مص ) آماده کردن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). مهیا و آماده کردن برای روزی . (از اقرب الموارد). ساختن . (تاج المصادر بیهقی ). بساختن . (المصادر زوزنی ): «و اعتدت لهن متکاء». (قرآن 31/12).
اعتیادلغتنامه دهخدااعتیاد. [ اِ ] (ع مص ) عادت کردن . (المصادر زوزنی ) (از منتخب از غیاث اللغات ) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خوی گرفتن . خوکردن . خوی کردن بچیزی . (یادداشت بخط مؤلف ). یقال : اعتاده ؛ عادت کرد او را. (منتهی الارب ). ضَراوَة. (یادداشت بخط مؤلف ). || پیاپی آمدن چی
اعتیادفرهنگ فارسی عمید۱. عادت کردن؛ خو گرفتن.۲. (پزشکی) وابستگی به بعضی مواد، از قبیل تریاک، مرفین، هروئین، حشیش، الکل، و مانندِ آن، به علت مداومت در استعمال.
اعتیادلغتنامه دهخدااعتیاد. [ اِ ] (ع مص ) عادت کردن . (المصادر زوزنی ) (از منتخب از غیاث اللغات ) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خوی گرفتن . خوکردن . خوی کردن بچیزی . (یادداشت بخط مؤلف ). یقال : اعتاده ؛ عادت کرد او را. (منتهی الارب ). ضَراوَة. (یادداشت بخط مؤلف ). || پیاپی آمدن چی
اعتیادفرهنگ فارسی عمید۱. عادت کردن؛ خو گرفتن.۲. (پزشکی) وابستگی به بعضی مواد، از قبیل تریاک، مرفین، هروئین، حشیش، الکل، و مانندِ آن، به علت مداومت در استعمال.
روانپزشکی اعتیادaddiction psychiatryواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از روانپزشکی که به تشخیص و درمان جسمانی یا روانی افراد مبتلا به اختلالهای اعتیادی میپردازد