اطرحدیکشنری عربی به فارسیسنجاق کراوات , برش , سيخ , شکل سيخ , بشکل مته , سوراخ کن , سوراخ کردن , نوشابه دراوردن (از چليک) , براي نخستين بار بازکردن , بازکردن يامطرح نمودن , بسيخ کشيدن , تخلف کردن از , کاستن , تفريق کردن
حترةلغتنامه دهخداحترة. [ ح ُ رَ ] (ع اِ) چیزی اندک . || پیوندی که به دامن خیمه و خرگاه درآورند هرگاه از زمین بلند باشد. ج ، احتار. || فراهم آمدنگاه هر دو کنج دهان . || مهمانی بنای نو. || جای سر بروت بریدن از لب . (منتهی الارب ).
حتیرهلغتنامه دهخداحتیره . [ ح َ رَ ] (ع اِ) مهمانی بنای نو. حُترَه . وکیره . || بوریاکوبی . (مهذب الاسماء).