لغتنامه دهخدا
اصفهبد. [ اِ ف َ ب َ / ب ُ ] (اِخ ) قارن . حاکم کوهستان مازندران بود و به سلیمان بن عبداﷲبن طاهر در جنگی که میان وی و داعی کبیر روی داده بود یاری میکرد، از اینرو چنانکه خواندمیر آرد: هنگامی که از فتح داعی خبر یافت متوسّطان انگیخته با حسن بن ز