اصبیرارلغتنامه دهخدااصبیرار. [ اِ ] (ع مص ) شکیبایی کردن . صبر کردن . (از قطر المحیط). و رجوع به اصبرار شود.
اصبرارلغتنامه دهخدااصبرار. [ اِ ب ِ ] (ع مص ) شکیبایی کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اصبرار بر چیزی ؛ صبر کردن بر آن . (از اقرب الموارد). بمعنی تصبر. (قطر المحیط).