اسباخلغتنامه دهخدااسباخ . [ اِ ] (ع مص ) شورناک گردیدن زمین . (منتهی الارب ). || به زمین شوره رسیدن . (تاج المصادر بیهقی ). به زمین شور رسیدن . (زوزنی ) (منتهی الارب ). به زمین شوره دررفتن .
شورناکلغتنامه دهخداشورناک . (ص مرکب ) شوره زار. شوره بوم : ارض سبخة؛ زمین شورناک . (یادداشت مؤلف ). اسباخ ؛ شورناک گردیدن زمین . (منتهی الارب ).