اخصلغتنامه دهخدااخص . [ اَ خ َص ص ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از خص و خصوص . خاص تر. (غیاث ). مخصوص تر. ویژه تر. گزیده تر. || کلی که نسبت به کلی دیگری دارای مصادیق کمتری باشد. امری
اتمتکینلغتنامه دهخدااتمتکین . [ ] (اِخ ) برادرزاده ٔ خوارزمشاه اتسز. مؤلف چهارمقاله آرد: گورخان خطائی بدر سمرقند با سلطان عالم سنجربن ملکشاه مصاف کرد و لشکر اسلام را چنان چشم زخمی
تاینگولغتنامه دهخداتاینگو. [ ] (اِخ ) تاینگوطراز. طاینگوطراز. تینگو. از نزدیکان دربار گورخان ختای و سپهدار لشکر وی در جنگ با سلطان محمد خوارزمشاه است (بسال 607 هَ . ق .). وی در ای
تیلیلغتنامه دهخداتیلی . (اِخ ) کاپیتان آلمانی و فرمانده ٔ قوای کاتولیک در جنگ سی ساله (1559-1632 م .) او در سال 1620 م . پیروز گردید و بعضی از نواحی دشمن را متصرف شد ولی در مقاب
حدیدلغتنامه دهخداحدید. [ ح َ ] (اِخ ) (جبل الَ ...) در دریای هند است ، و از آن کوه ، آهنی سرخ به حصول پیوندد که چون زخمی از آن بر کسی زنند، ازموضع جراحت خون ترشح ننماید، اما کسا
رافعلغتنامه دهخدارافع. [ ف ِ ] (اِخ ) انصاری اوسی ، ابن سهل بن زیدبن عامربن جشم بن حارث بن خزرج بن عمربن مالک بن اوس انصاری اوسی . وی و برادرش عبداﷲ در دو غزوه ٔ احد و خندق شرکت