اجبارگونگی جنسیsexual compulsion, sexual compulsivityواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رفتار یا عمل ذهنی قالبی و خشک و تحمیلکننده که برای کاهش اضطراب یا ناراحتی انجام میگیرد
خرید اجبارگونهcompulsive shoppingواژههای مصوب فرهنگستانخرید چیزهایی که عموماً مورد نیاز خریدار نیست و غالباً در وسع او نمیگنجد
مصرف اجبارگونهcompulsive consumptionواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رفتار مصرفی نامناسب که در آن فرد ناگهان دست به خرید اضافی و غیرضروری میزند و این خرید باعث اخلال در زندگی او میشود
مصرف اجبارگونۀ موادcompulsive drug useواژههای مصوب فرهنگستانمصرف مهارناپذیر فرد که در آن فرد علیرغم مواجه شدن با مشکلات، به مصرف ادامه میدهد و غالباً برای پیشگیری از وقوع علائم قطع مصرف است
هزبرانهلغتنامه دهخداهزبرانه . [ هَِ زَ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق ) مانند شیر. مردانه و دلیر. (آنندراج ).
هزبرانهفرهنگ فارسی معین(هِ زَ نِ یا نَ) [ ع - فا. ] (ق .) 1 - مانند شیران . 2 - مانند پهلوانان و دلیران .