جلوههای آتشگونfire effectsواژههای مصوب فرهنگستانجلوههای ویژۀ نشاندهندۀ شعلههای آتش که به شیوههای مختلف، همزمان با فیلمبرداری یا بعد از آن، ایجاد شود
عطشانةلغتنامه دهخداعطشانة. [ ع َ ن َ ] (ع ص ) مؤنث عطشان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).زن تشنه . (ناظم الاطباء). عَطشی ̍. ج ، عطشانات . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به عطشان و عطشی شود.