هبشملغتنامه دهخداهبشم . [ هََ ب ِ م َ] (اِخ ) به هندی نام ستاره ای است از بنات النعش . رجوع به ماللهند ص 197 شود.
آبشملغتنامه دهخداآبشم . [ ش َ ] (اِ) خانه ٔ کرم پیله . (شمس اللغات ). در جای دیگر این لغت دیده نشد و نمیدانم مراد از خانه ٔ کرم ، تلمبار است یا پیله و بادامه و فیلق . || نوعی ابریشم خشن . لاس .
ابوسوملغتنامه دهخداابوسوم . [ اَ ] (معرب ، اِ) (معرب از اُپُس سوم ) جانوری به آمریکا و ماده ٔ او را کیسه گونه ای به زیر شکم است که بچگان خویش در خردی گاه حمل و نقل و حفظ از جانوران دیگر در آن جای دهد.
عبشمیلغتنامه دهخداعبشمی . [ ع َ ش َ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن عبداﷲ فقیه العبشمی نیشابوری . از ابوالعباس اصم و جز وی حدیث شنید و حاکم ابوعبداﷲ و جز او از وی روایت کنند. وی به سال 387 هَ . ق . درگذشت . (از اللباب ج 2 ص <span class
اتخاملغتنامه دهخدااتخام . [ اِ ] (ع مص ) ناگوار آوردن طعام . (زوزنی ). ناگوار شدن . (زوزنی ). ناگوار آوردن طعام . (تاج المصادر بیهقی ). ابشام . به تخمه بردن . تخمه پیدا کردن طعام .