آیندهنگریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه آیندهنگری، عاقبتاندیشی، مآلاندیشی، دوراندیشی، انتظار پیشبینی، غیبگویی برنامهریزی ◄ برنامه بصیرت، احتیاط، آمادگی آخربینی، عاقبتنگری، عاقبتبینی، روشنبینی، ژرفبینی
آیندهنگاریforesight 1واژههای مصوب فرهنگستانفرایندی نظاممند و مشارکتی که در آن استنباطهای مختلف را دربارۀ آینده گرد میآورند و از آن طریق چشماندازی میانمدت یا بلندمدت را با هدف اتخاذ تصمیمهای روزآمد و مهیا کردن اقدامهای مشترک پی میریزند
پیشآیندهنگاریpre-foresightواژههای مصوب فرهنگستانمرحلۀ آمادهسازی مقدمات برای ورود به آیندهنگاری، مانند تعیین قلمرو و اهداف و گروههای همکار
سیاستفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی راهکار، روش، دستورالعمل، استراتژی، خطمشی نحوۀاداره، دانش حکومت کردن، حکمرانی دوراندیشی، آیندهنگری روششناسی، متدلوژی دیپلماسی ◄تدبیر▼
پیشدستیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ی، تقدم، سبقت، جلوزدن، آمادگی، آینده نگری شبیخون زودرسی، پیشرسی، زود بارآمدن، زود بهبار آمدن پیشی، تقدم سبقتجویی پیشقدمی، اقدام اولیه، مبادرت