لغتنامه دهخدا
عنقود. [ ع ُ ] (ع اِ) خوشه ٔ انگور و پیلو و بطم و مانند آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آنچه از دانه ٔ انگور و یا اراک و یا بطم و از قبیل آنها، بر یک شاخه گرد آمده و متراکم باشند. (از اقرب الموارد). عِنقاد. رجوع به عنقاد شود. ج ، عَناقید. (اقرب الموارد) (منتهی