فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: اختیار فردی؛ عام
منصرف کردن، برحذر داشتن، بازداشتن، اخطار دادن، اعتراض کردن
منع کردن، تهدید کردن، مرعوب کردن، ترساندن
بهراه دیگرهدایت کردن، راندن، بردن، منحرف کردن
ترک عادت دادن
مانع حرکت شدن، بازداشتکردن
مانع شدن، مقاومت کردن، وادار به عقبنشینی کردن
اکراه داشتن، میل نداشتن
دست گرفتن، سَر ج