ترجمه مقاله
سوشال تریدینگ

آبگیر

'ābgir

۱. (جغرافیا) گودال بزرگی که آب در آن جمع می‌شود؛ تالاب؛ برکه: ◻︎ باد بهاری به آبگیر برآمد / چون رخ من گشت آبگیر پر از چین (عماره: شاعران بی‌دیوان: ۳۶۱).
۲. ظرف آب یا گلاب: ◻︎ طبق‌های زرین پر از مشک ناب / به پیش اندرون آبگیر گلاب (فردوسی: ۳/۳۹۵).
۳. گنجایش حوض یا آب‌انبار یا ظرف برای مقداری از آب: آبگیر این آب‌انبار ده متر مکعب است.
۴. آبخور؛ آبشخور.
۵. (اسم، صفت) [قدیمی] کارگر حمام که در گرمابه آب به بدن مردم می‌ریخت.

۱. برکه، برم، تالاب، غدیر
۲. استخر، حوض
۳. مرداب

ترجمه مقاله
سوشال تریدینگ
خرید اشتراک
افزودن واژه
افزونه مرورگر
درباره
ارتباط با ما