ترجمه مقاله

بوش

bo[w]š

۱. خودنمایی؛ کروفر: ◻︎ خسروا معذورشان می‌دار کز بوش و دروغ / خانه‌هاشان بس که پر شد مردمی را جا نماند (امیرخسرو: مجمع‌الفرس: بوش).
۲. جماعتی از مردم درهم‌آمیخته از هر صنف.

ترجمه مقاله