آدسونواژهنامه آزاددانا مثال آدسون داند و پرسد چهل ستون نداند و نپرسد دانا داند و پرسد نادان نداند و نپرسد
آتوسواژهنامه آزادکوهی در شرقی ترین قسمت جنوب شبه جزیره یونان ( خالسیدیک ) که در ناحیه مقدونیه امروزی واقع می باشد که برای لشگر کشی خشایارشاه به یونان در این کوه کانالی به دست مه
احساسواژهنامه آزاداصطلاحاً عاطفۀ قلبی. در لغت، به معنی دریافتن، آگاه شدن و درک چیزی با یکی از حواس است و در روان شناسی، بازتاب ذهنی تأثیرات مادی (فیزیکی) است که شالودۀ همۀ ادراکا
افغانواژهنامه آزادفریاد، فغان، ناله، زاری، غوغا، فریاد از درد مصیبتی. همچنان نام قبیله یی است در مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان که شکل معرب اوغان می باشد شمع دل دمسازم بنشست
حلالیتواژهنامه آزادحلال کردن ، وقتی کسی نسبت به دیگری کوتاهی نموده یا خطایی انجام می دهد و یا احساس می کند دوباره او را نخواهد دید در خواست حلالیت می کند ، درخواست از دیگری برای ح
درکشواژهنامه آزاد(با زبر نخست و سکون دوم و زیر سوم) حس، آگهش، دریافت، احساس، درکشیدن یا به خود درکشیدن، دریافت کردن، برکشیدن و آگاهی از بیرون و پیرامون.
آسواژهنامه آزادحس،درکش، کوتاه شده ی آستدن، واگرفتن، از سوی روبرو دریافتن و درگرفتن، آگهش، دریافت، احساس، درکشیدن یا به خود درکشیدن، دریافت کردن، برکشیدن و آگاهی از بیرون و پیر