فاعلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت کنندۀ کار، کاشف، تولیدکننده مدیر، رئیس ناخدا، خلبان، لکوموتیوران، راننده، اپراتور، عامل
فاعل بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت دن، عمل کردن روی چیزی، حرارت دادن، پرتو افکندن، حرکت دادن، کردن فروکردن ساختن ◄تولید کردن
فالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه نشانه، علامت قرعه، پشک، اتفاق فال حافظ، فال قهوه، تارو آمد، آیند، تبرک، اقبال، اوغور (اوقور)، برکت، میمنت، یُمن، شگون، خوشیمنی، خجستگی، فرخ
عمل کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ] عمل کردن، کارکردن، کارکردنماشین مؤثر واقع شدن جنبیدن فعال بودن فاعل بودن▼
وقایع آتیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر آتی، وقایع آینده، عاقبت، آینده، سرنوشت، قضاوقدر، نصیب، قسمت، تقدیر، شانس قطعیت فال انتظار مقصود، هدف شمشير دموکلس، تهدید آتیۀ نزدیک، نزدیکی، تقرب آ
شانسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ] شانس، تصادف، اتفاق نامعین بودن، عدم تعین، تعیییننشدگی، عدم قطعیت، ریسک، خطر توضیحناپذیری بخت، قسمت، تقدیر هرچه آیدخوش آید، اقبال قرعه، شگون، فال
اتفاقفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی فاق، تصادف، تعیییننشدگی، عدم قطعیت، ریسک، خطر، شانس غریزه، خودجوشی قسمت، بخت، واقعه، فال، تقدیر بانک
قمارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی بندی، بردوباخت، گرو، قرعهکشی، بختآزمایی، لاتاری، شانس، محاسبۀ احتمالات بورسبازی آزمایش، عدم قطعیت شیریاخط، طاس، قرعه، پشک، فال، مسابقه، با