اسهالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی سانتری، بیرونروی، بیرونروش، مدفوع، اسهال و استفراغ، پیچش، کولیت وبا، اِلتور، اسهال خونی
متمرکز کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ل] متمرکز کردن، سانتر کردن مجتمع کردن متمرکز شدن تمرکز کردن، تفکر کردن
تفرقفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم رق، پراکندگی، شکست، انکسار، پاشیدگی، پاش، پاشیدن پخش، پراکنش، انتشار، نشر، سرایت، واگرایی اوراق شدن، تجزیه تشعشع، گسیل انفجار، شکافت نیروی خارج ازمرک
مرکزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد قل، محور، قطب، کانون، وسط، قلب، هسته، ناف، کمر، جزء اساسی سانتر نقطۀ پرگار