معنی مداف | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

پاسدار، پشتیبان، حارس، جانبتدار، حافظ، حامی، دفاعکننده، ظهیر، مجیر ≠ مهاجم

۱. پایداری، پشتیبانی، دفاع، دفع، مقاومت ≠ تهاجم، هجمه ۲. حمایت، جانبداری

۱. ارشد، بالادست، رئیس ۲. برتر، بالاتر ۳. بالا ۴. ورا ≠ زیردست، مادون

پدافند، تدافع، مدافعه ≠ تک، حمله

ایستادگی کردن، پایداری کردن، مدافعه کردن، استقامت ورزیدن، پایمردی کردن ≠ تسلیمشدن

تاخت، هجوم، یورش ≠ مدافعه

پاسبان، حارس، حافظ، قراول، کشیک، محافظ، مدافع، مراقب، مستحفظ، نگهبان

استقامت، استواری، پایمردی، تحمل، ثبات، ثبوت، دوام، مدافعه، مداومت، مقاومت ≠ ناپایداری