معنی تنش اصلی | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

اغتشاش، انقلاب، بحران، ناآرامی ≠ آرامش

۱. دولتیار ۲. خداوند، صاحب ۳. شریک

۱. تابش، پرتو، فروغ ۲. حرارت، گرمی ۳. گرما ۴. اضطراب، تپش، تشویش

۱. تپیدن، ۲. پرش، ضربان، لرزش، نبض ۳. ترس، واهمه، هراس ۴. گرمی، حرارت ۵. اضطراب، بیقراری، دلهره، خلجان

۱. اسیددار، حامض ≠ شیرین ۲. شور ۳. تلخ ۴. اخمو، بداخلاق، عبوس ۵. خراب، فاسد (غذا، میوه)

۱. اندام، بدن، بدنه، تن، تنه، جسم، هیکل ≠ سر ۲. ساقه، ساقه اصلی درخت، کنده، نون

اغتشاش، تحول، تنش، شورش، قیام، ناآرامی، نهضت

۱. آشوب، انقلاب، بلوا، تنش، شورش، قیام، نهضت ۲. بلبشو، هرجومرج ۳. جنجال، سروصدا، همهمه ۴. اختلال، پریشانی ≠ آرامش

۱. آشفتگی، آشوب، تشنج، تلاطم، تنش، ناآرامی ≠ آرامش ۲. خطر، مخاطره

۱. جنبش، لرزه ≠ سکون ۲. بحران، تنش، ناآرامی ≠ آرامش ۳. ترنجیده شدن