sparedدیکشنری انگلیسی به فارسیترسوندم، دریغ داشتن، چشم پوشیدن از، بخشیدن، برای یدکی نگاه داشتن، در ذخیره نگاه داشتن
withheldدیکشنری انگلیسی به فارسیمتوقف شد، دریغ داشتن، منع کردن، خود داری کردن، نگاه داشتن، مضایقه داشتن
withholdsدیکشنری انگلیسی به فارسیمحروم می شود، دریغ داشتن، منع کردن، خود داری کردن، نگاه داشتن، مضایقه داشتن
sparesدیکشنری انگلیسی به فارسیقطعات، یدک، ذخیره، دریغ داشتن، چشم پوشیدن از، بخشیدن، برای یدکی نگاه داشتن، در ذخیره نگاه داشتن
spareدیکشنری انگلیسی به فارسییدکی، یدک، ذخیره، دریغ داشتن، چشم پوشیدن از، بخشیدن، برای یدکی نگاه داشتن، در ذخیره نگاه داشتن، عوضی، لاغر، نحیف، نازک، کم حرف