offenseدیکشنری انگلیسی به فارسیتوهین، حمله، گناه، اهانت، تجاوز، قانون شکنی، بزه، رنجش، لغزش، یورش، هجوم، تقصیر، دلخوری
offerدیکشنری انگلیسی به فارسیپیشنهاد، ارائه، عرضه، پیشکش، تقدیم، پیشنهاد کردن، تقدیم داشتن، پیشکش کردن، عرضه کردن، عرضه داشتن، فدا کردن