10 مدخل
dispassionately
demurely, dignified, mildly, sedately, serenely
وفاداری، بامانت سپردن، کفیل گرفتن، بقید کفیل ازاد کردن
اعتماد، سپردن، واگذار کردن، بامانت سپردن
نفوذ، سپردن، واگذار کردن، بامانت سپردن
اعتماد به نفس، سپردن، واگذار کردن، بامانت سپردن
نفوذی، سپردن، واگذار کردن، بامانت سپردن