ترجمه مقاله

گردن خاریدن

لغت‌نامه دهخدا

گردن خاریدن . [ گ َ دَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از عذر آوردن و بهانه کردن باشد. کنایه از بهانه آوردن و درنگ کردن است .(آنندراج ). اظهار تفکر و تحیر. (غیاث ) :
ز تیغی کآنچنان گردن گذارد
چه خارد خصم اگر گردن نخارد.

نظامی .


پس از صد وعده کم دادی ترا امروز می بینم
بیاور بوسه ای ، گردن چه میخاری چه میگویی ؟

اوحدی .


گره تا میتوانی باز کن از کارمحتاجان
چو بیکاران به ناخن گردن خود را مخار اینجا.

صائب .


|| ستیزیدن و درافتادن با کسی :
با خود مرا به خشم میار ای چرخ
گردن مخار ضیغم غضبان را.

قاآنی .


ترجمه مقاله