ممتحقلغتنامه دهخداممتحق . [ م ُ ت َ ح َ ] (ع ص ) محو و نابود. باطل و ضایع. تباه . متروک : سبزوار است این جهان و مرد حق اندر اینجا ضایع است و ممتحق .مولوی (مثنوی ).