ترجمه مقاله

صدتو

لغت‌نامه دهخدا

صدتو. [ ص َ ] (ص مرکب ) صدلا روی هم گذارده . کنایه از لاهای بسیار است :
نبینی که در معرض تیغ و تیر
بپوشند خفتان صدتو حریر.

سعدی .


رجوع به صد شود.
ترجمه مقاله