ترجمه مقاله

سکنگبین

لغت‌نامه دهخدا

سکنگبین . [ س ِ ک َ گ َ ](اِ مرکب ) (از: سک ، سرکه + انگبین ). رجوع کنید به سرکنگبین ، سکنجبین ، اسکنجبین . (مؤید الفضلاء). سرکه انگبین . (مؤید الفضلاء) (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). سکنجبین ، و آن مرکبی است که از سرکه و عسل پزند بجهت دفع صفرا و بلغم چه سک به معنی سرکه و انگبین عسل را گویند و سکنجبین معرب آن است . (برهان ) (جهانگیری ) : از حمام بیرون آمد سکنجبین پیش وی بردند بر سر و روی خود ریخت و پنداشت گلاب است . (مجمل التواریخ والقصص ). و زعفران در سکنگبین تسکین زیادت کند. (سندبادنامه ص 156). و از داروخانه ٔ عدل سکنگبین تخفیف به محروران رعیت باید داد. (سندبادنامه ص 35).
ترجمه مقاله