ترجمه مقاله

راهبر

لغت‌نامه دهخدا

راهبر. [ ب ُ ] (نف مرکب ) مخفف راه برنده . که راه را ببرد. که راه را طی کند. که راه را درنوردد. که راه را بپیماید. که راه برود :
شبی دیریاز و بیابان دراز
نیازم بدان با ره راهبر.

دقیقی .


|| کسی که راهزنی میکند. (فرهنگ نظام ). راهزن . رهزن . قاطع طریق . قطاع الطریق . (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله