آگور
لغتنامه دهخدا
آگور. (اِ) خشت پخته . آجر. (ربنجنی ). کرمید :
بر در و بام برف پنداری
بیخته گچ و کشته آگور است .
خانه ٔجغد را بکوشیدی
بگچ آگور و نقش پوشیدی
آن گچ آگور کرده خانه ٔ دین
وین بیاراسته بنور یقین .
آهک کافوروش اندوده بر آگور او
خشت زرین را مطلا کرده گوئی آب سیم .
بر در و بام برف پنداری
بیخته گچ و کشته آگور است .
خانه ٔجغد را بکوشیدی
بگچ آگور و نقش پوشیدی
آن گچ آگور کرده خانه ٔ دین
وین بیاراسته بنور یقین .
آهک کافوروش اندوده بر آگور او
خشت زرین را مطلا کرده گوئی آب سیم .