پوشیده رخ
لغتنامه دهخدا
پوشیده رخ . [ دَ / دِ رُ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) روی پوشیده . محجوب . نقابدار. پوشیده روی . || دختر. زن . پردگی :
سه پوشیده رخ با سه دیهیم جوی
سزا را سزاوار بی گفت و گوی .
سه پوشیده رخ با سه دیهیم جوی
سزا را سزاوار بی گفت و گوی .
فردوسی .