ترجمه مقاله

وصید

لغت‌نامه دهخدا

وصید. [ وَ ] (ع اِ) آستان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آستانه ٔدر. (مهذب الاسماء) (اقرب الموارد). پیشگاه سرای . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پیش آستانه ٔ در. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ). || میان سرای . (مهذب الاسماء) (اقرب الموارد). || حظیره مانندی است که در کوه از سنگ سازند جهت ستوران . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). وصیدة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || سمج که در آن اصحاب کهف اقامت ورزیدند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : و کلبهم باسط ذراعیه بالوصید. (قرآن 18/18). || کوه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بند. || گیاه که بیخهای او نزدیک یکدیگر باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). نبات نزدیک به هم . (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || حظیره که از شاخه ها سازند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || (ص ) تنگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ضیق و مطبق . (اقرب الموارد). || آنکه او را دو بار ختنه کرده باشند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله