ترجمه مقاله

مشتهی

لغت‌نامه دهخدا

مشتهی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) خواهش کننده و آرزومند. (غیاث ) (آنندراج ). آن که میخواهد چیزی را و آرزوی آن میکند. آن که دوست میدارد چیزی را. (ناظم الاطباء). مشتاق . آرزومند.خواهنده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
سفره ٔ او پیش این از نان تهی است
پیش یعقوب است پر، کو مشتهی است .

مولوی .


شیخ کامل بود و طالب مشتهی
مرد چابک بود و مرکب درگهی .

مولوی .


|| بااشتها : بیمار مشتهی به صحت نزدیکتر از تندرست بی اشتها که آن صحت می افزاید و این رنج . (تاریخ گزیده ).
ترجمه مقاله