ترجمه مقاله

مسجود

لغت‌نامه دهخدا

مسجود. [ م َ] (ع ص ) سجده شده . عبادت شده . معبود. پرستیده شده . (ناظم الاطباء). سجده گرفته . (مهذب الاسماء) :
مسجود زمین و آسمان است
تخت تو که از مکان نجنبد.

خاقانی .


- مسجود ملائک ؛ آدم ابوالبشر. (یادداشت مرحوم دهخدا).
ترجمه مقاله