مخسوف
لغتنامه دهخدا
مخسوف . [ م َ ] (ع ص ) فرورفته بر زمین . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) :
او و کعبه ش می شود مخسوفتر
از چه است این ؟ از عنایات قدر.
و رجوع به خسف شود.
او و کعبه ش می شود مخسوفتر
از چه است این ؟ از عنایات قدر.
و رجوع به خسف شود.