ترجمه مقاله

شیوخ

لغت‌نامه دهخدا

شیوخ . [ ش ُ / شیو ] (ع اِ) ج ِ شیخ . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) :
غیر من پیشت چو سنگ است و کلوخ
گر صبی و گر جوان و گر شیوخ .

مولوی .


|| ج ِ شیخ ، بمعنی خواجه و صاحب رأی و دانشمند. (آنندراج ). || بزرگان و پیشوایان . آنان که سنشان از حد کهولت گذشته است : شیوخ عرب . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شیخ شود.
ترجمه مقاله