ترجمه مقاله

شیرنوش

لغت‌نامه دهخدا

شیرنوش . (نف مرکب ) شیرنوشنده . که شیر مادر بخورد. شیرخوار :
کودک اول چون بزاید شیرنوش
مدتی خامش بود از جمله گوش .

مولوی .


ترجمه مقاله