ترجمه مقاله

سلف

لغت‌نامه دهخدا

سلف . [ س َ ] (ع مص ) شیار کردن زمین را برای زراعت . || هموار کردن آن را (زمین را) بماله . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). زمین را بماله راست کردن . (المصادر زوزنی ). || چرب کردن راویه . (ناظم الاطباء). || (اِ) انبان دفزک یا عام است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). انبان بزرگ . (مهذب الاسماء). || پوست کم پیراسته . ج ، اَسلُف و سلوف . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
ترجمه مقاله