ترجمه مقاله

سلفیدن

لغت‌نامه دهخدا

سلفیدن . [ س ُ دَ ] (مص ) سرفیدن . (آنندراج ). سرفه کردن . سعال . (زمخشری ). سرفه کردن . سرفیدن . عطسه زدن . (ناظم الاطباء) :
هم فرقی و هم زلفی مفتاحی و هم قلفی
بی رنج چه می سلفی آواز چه لرزانی .

مولوی (از جهانگیری ).


|| درج کردن . نصب نمودن . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله