ترجمه مقاله

تنی

لغت‌نامه دهخدا

تنی . [ ت َ ] (ص نسبی )بمعنی جسمانی است . (برهان ). منسوب به تن چنانکه در تنانی گذشت ، یعنی جسمانی . (انجمن آرا) (آنندراج ). دارای جسم و جسمانی و مادی . (ناظم الاطباء). پهلوی تنیک . از: تن + ی (نسبت ). (حاشیه ٔ برهان چ معین ). || در تداول ، اَبَوینی . پدری و مادری . مقابل ناتنی : برادر تنی ؛ برادر اصلی و بطنی . که از یک پدر و مادرند. رجوع به تن شود.
ترجمه مقاله