ترجمه مقاله

املی

لغت‌نامه دهخدا

املی . [ اِ ] (از ع ، اِ) (ممال املاء) املاء :
مذکران طیورند بر منابر باغ
ز نیم شب مترصد نشسته املی را.

انوری (از فرهنگ فارسی معین ).


رجوع به املاء و املی کردن شود.
ترجمه مقاله