ترجمه مقاله

افتکار

لغت‌نامه دهخدا

افتکار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) اندیشه نمودن . (ناظم الاطباء). اندیشیدن . تفکر کردن . فکر کردن . تخیل . اندیشه :
خویش را در خواب کن زین افتکار
سر ز زیر خواب در یقظه برآر.

مولوی .


هست ذرات خواطر و افتکار
پیش خورشید حقایق آشکار.

مولوی .


گر چه خود اندر محل افتکار
نیست سنگ و چوب و خشتی آشکار.

مولوی .


- افتکار کردن ؛ فکر کردن . اندیشیدن :
شکر کدام فضل بجای آورد کسی
حیران بماند هر که در این افتکار کرد.

سعدی .


ترجمه مقاله