اشک
لغتنامه دهخدا
اشک . [ اِ ش َ / اِش ْش َ ] (ترکی ، اِ) خر که بعربی حمار گویند و این لفظ ترکیست . از لطایف و در لغات ترکی بتشدید شین معجمه نوشته است . (غیاث ) (آنندراج ). ایشک . الاغ :
پیش ِ خر،خر مهره و گوهر یکی ست
آن اِشَک را در دُر و دریا شکی ست .
|| دستوانه . (شرفنامه ٔ منیری ).
پیش ِ خر،خر مهره و گوهر یکی ست
آن اِشَک را در دُر و دریا شکی ست .
|| دستوانه . (شرفنامه ٔ منیری ).