اشقیاء
لغتنامه دهخدا
اشقیاء. [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ شقی که بمعنی بدبخت است . (غیاث ) (آنندراج ). ج ِ شقی . (دهار) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 62). بدبختان :
تا روز اولت چه نوشته ست ، بر جبین
زیرا که در ازل سعدایند و اشقیا.
|| مجازاً، گناهکاران :
پرده از روی لطف گو بردار
کاشقیا را امید مغفرتست .
تا روز اولت چه نوشته ست ، بر جبین
زیرا که در ازل سعدایند و اشقیا.
|| مجازاً، گناهکاران :
پرده از روی لطف گو بردار
کاشقیا را امید مغفرتست .