آنکو
لغتنامه دهخدا
آنکو. (ضمیر + حرف ربط + ضمیر) مخفف آنکه او. آن کس که او :
یکی آنکه گفتی شمار سپاه
فزونتر بد از تابش هور و ماه
ستوران و پیلان چو تخم گیا
شد اندر دم پرّه ٔ آسیا
بر آنکو چنین بود برگشت روز
نمانی تو هم شاد و گیتی فروز.
یکی آنکه گفتی شمار سپاه
فزونتر بد از تابش هور و ماه
ستوران و پیلان چو تخم گیا
شد اندر دم پرّه ٔ آسیا
بر آنکو چنین بود برگشت روز
نمانی تو هم شاد و گیتی فروز.
فردوسی .