کوپال/kupāl/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. = گرز: ◻︎ نمایم به گیتی یکی دستبرد / که گردد ز کوپال من کوه خرد (نظامی۵: ۹۲۳).۲. [مجاز] گردن ستبر و بروبازوی قوی.