کلک
/kelk/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. قلمنی؛ نی.
۲. (زیستشناسی) نی.
۳. تیر: ◻︎ ز پرّ و ز پیکان کلک تو شیر / به روز بلا گردد از جنگ سیر (فردوسی: ۳/۱۴۶).
۴. (زیستشناسی) چهار دندان تیز درندگان.
۲. (زیستشناسی) نی.
۳. تیر: ◻︎ ز پرّ و ز پیکان کلک تو شیر / به روز بلا گردد از جنگ سیر (فردوسی: ۳/۱۴۶).
۴. (زیستشناسی) چهار دندان تیز درندگان.