26 فرهنگ

کشش

/košeš/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

کشتن؛ قتل؛ کشتار: ◻︎ صواب است پیش از کشش بند کرد / که نتوان سر کشته پیوند کرد (سعدی۱: ۵۱).