چیر
/čir/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. پیروزمند.
۲. غالب؛ مسلط: ◻︎ شاهی که بر او هیچ مَلِک چیر نباشد / شاهی که شکارش بهجز از شیر نباشد (منوچهری: ۱۵۶).
۳. دستیافته.
۴. حصه؛ بهره؛ نصیب.
۲. غالب؛ مسلط: ◻︎ شاهی که بر او هیچ مَلِک چیر نباشد / شاهی که شکارش بهجز از شیر نباشد (منوچهری: ۱۵۶).
۳. دستیافته.
۴. حصه؛ بهره؛ نصیب.