چوبک زن
فرهنگ فارسی عمید
۱. کسی که با چوبک به چیزی بزند؛ آنکه با چوب به کسی یا چیزی بزند.
۲. طبلزن؛ دهلزن؛ چوبکی.
۳. نوبتزن؛ نوبتی: ◻︎ که بر ما تا زمانه چوبزن بود / فلک چوبکزن چوبینهتن بود (نظامی۲: ۲۰۰).
۲. طبلزن؛ دهلزن؛ چوبکی.
۳. نوبتزن؛ نوبتی: ◻︎ که بر ما تا زمانه چوبزن بود / فلک چوبکزن چوبینهتن بود (نظامی۲: ۲۰۰).