چنبر
/čambar/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. محیط دایره.
۲. حلقه؛ هر چیز دایرهمانند.
۳. (زیستشناسی) دو استخوان در دو طرف بالای سینه که بهصورت افقی بین جناغ سینه و استخوان کتف قرار دارد؛ ترقوه.
۴. (موسیقی) حلقۀ چوبی دایره یا دف که روی آن پوست میکشند.
۵. (موسیقی) [قدیمی] بحر دوازدهم از اصول هفتگانۀ موسیقی.
〈 چنبر زدن: (مصدر لازم) دور خود حلقه زدن، مانند حلقه زدن مار.
〈 چنبر ساختن: (مصدر متعدی) مانند حلقه کردن.
〈 چنبرِ مینا: (اسم) [قدیمی، مجاز] آسمان.
۲. حلقه؛ هر چیز دایرهمانند.
۳. (زیستشناسی) دو استخوان در دو طرف بالای سینه که بهصورت افقی بین جناغ سینه و استخوان کتف قرار دارد؛ ترقوه.
۴. (موسیقی) حلقۀ چوبی دایره یا دف که روی آن پوست میکشند.
۵. (موسیقی) [قدیمی] بحر دوازدهم از اصول هفتگانۀ موسیقی.
〈 چنبر زدن: (مصدر لازم) دور خود حلقه زدن، مانند حلقه زدن مار.
〈 چنبر ساختن: (مصدر متعدی) مانند حلقه کردن.
〈 چنبرِ مینا: (اسم) [قدیمی، مجاز] آسمان.