پیشی
/piši/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
سبقت؛ تقدم؛ پیش افتادن؛ پیش بودن.
〈 پیشی جستن: (مصدر لازم)
۱. تلاش کردن برای پیش افتادن.
۲. = 〈 پیشی گرفتن
〈 پیشی دادن: (مصدر متعدی) حق تقدم دادن؛ فرصت دادن به کسی برای پیش رفتن و جلو افتادن.
〈 پیشی کردن: (مصدر لازم)
۱. = 〈 پیشی گرفتن.
۲. = 〈 پیشی جستن
〈 پیشی گرفتن: (مصدر لازم) پیش افتادن؛ جلو افتادن.
〈 پیشی جستن: (مصدر لازم)
۱. تلاش کردن برای پیش افتادن.
۲. = 〈 پیشی گرفتن
〈 پیشی دادن: (مصدر متعدی) حق تقدم دادن؛ فرصت دادن به کسی برای پیش رفتن و جلو افتادن.
〈 پیشی کردن: (مصدر لازم)
۱. = 〈 پیشی گرفتن.
۲. = 〈 پیشی جستن
〈 پیشی گرفتن: (مصدر لازم) پیش افتادن؛ جلو افتادن.